پرش لینک ها

چرا BMW می خرید ؟؟

شرکت بی ام دبلیو بدون شک یکی از مشهورترین شرکت ها در عرصه خودروسازی است که شهرتی جهانی دارد. اگرچه شهرت و آوازه بی ام دبلیو بیشتر به دلیل تولید اتومبیل های اسپرت با طراحی های خاص و زیباست که خصوصا در چند دهه اخیر وارد بازار شده اند اما این شرکت تاریخچه ای 90 ساله دارد و نمونه های اولیه خودروهای آن هنوز هم از شاهکارهای صنعتی محسوب می شوند.

مدت زمان حدودی مطالعه : 20 دقیقه

در واقع آنچه که امروز به عنوان شرکت بی ام دبلیو در جهان شناخته می شود سابقه ای طولانی در این زمینه دارد که فعالیتش را با تولید قطعات موتورهای هوایی در سال 1917 در آلمان آغاز کرداما مغز متفکر و موسس این شرکت بزرگ و پرآوازه کیست؟! این شرکت از کجا و چگونه به اینجا رسیده؟ و چطور به یکی از غول های صنعت خودروسازی تبدیل شده است؟

عشق هواپیما و تاسیس کمپانی صنایع موتوری راپ

بی ام دبلیو در واقع کوتاه شده عبارت Bayerische Motoren Werke AG است که معنای صنایع موتوری باواریا (بایرن) را می دهد.

دفتر مرکزی این شرکت در مونیخ قرار دارد و هم اکنون در زمینه تولید خودروهای سواری و موتورسیکلت فعالیت دارد اما این شرکت فعالیت های خود را با تولید قطعات موتور هواپیما آغاز کرد و تا 12 سال بعد از آن، خبری از ساخت اتومبیل و خودرو در شرکت نبود.

در واقع، اولین قدم های تاسیس شرکت به سال 1913 برمی گردد، یعنی زمانی که کارل فریدریش راپ از اهالی بایرن که در مورد مهندسی هواپیما مطالعات و دانشی داشت در یک کارگاه کوچک شروع به ساخت قطعات هواپیما کرد.

کارل پیش از این تا سال 1912 در دو شرکت خودروسازی زوست و دایملر بنز مشغول به کار بود و تجربه ای که در این زمینه داشت بعدها به کارش آمد وموفقیتی برایش به همراه آورد که شرکت او را در جهان به یکی از پرآوازه ترین شرکت های خودروسازی تبدیل کرد اما علاقه اولیه کارل مهندسی هواپیما بود، برای همین دست به کار شده و در راه طراحی هواپیما و تولید قطعات این پرنده های آهنی قدم گذاشت.

کارل به دنبال تولید قطعات اولیه هواپیما در کارگاه کوچکش، با «جوزف ویرت» آشنا شد و با حمایت های ویرت که یکی از سیاستمداران آن زمان بود، شرکتی تاسیس کرد و تا سال 1916 به تولید قطعات موتور هواپیما ادامه داد و سرانجام در این سال تصمیم گرفت تجارتش را توسعه بدهد اما برای این کار به مشکلات مالی خورد و از شرکت جدا شد.

اما او که عاشق هواپیما بود دست بردار نبود و یک بار دیگر با حمایت های یکی از دوستانش، شرکتی کوچک به نام صنایع موتوری راپ را در حومه مونیخ تاسیس کرد. یک سال گذشت و در سال 1917 شرکت کوچک تولیدکننده قطعات موتورهای هوایی راپ برای توسعه و گسترش کار خود با شرکت بی اف دبلیو ادغام شد و شرکت بی ام دبلیو که ما می شناسیم شکل گرفت.

کارل و همکارانش در شرکت جدیدالتاسیس بی ام دبلیو همچنان به کار تولید قطعات هواپیما مشغول بودند و تجارت نسبتا موفقی داشتند، سال 1918 بی ام دبلیو هواپیمای دوباله ای طراحی و تولید کردکه سرعتی بسیار باورنکردنی داشت.
بعد از طراحی این هواپیما بی ام دبلیو روز به روز شهرت بیشتری در زمینه تولید هواپیما به دست می آورد و تقاضا برای هواپیماها و موتورهای هوایی این شرکت روز به روز بیشتر می شد به طوری که با آغاز جنگ جهانی اول، این شرکت حرف اول را در تولید قطعات موتورهای هوایی میان شرکت های آلمانی می زد و از شهرت بالایی برخوردار بود.

تولد اولین اتومبیل

تاریخ تولد اتومبیل در کمپانی بی ام دبلیو به سال 1928 برمی گردد. در پاییز این سال شرکت بی ام دبلیو یک کارخانه کوچک آلمانی به نام «فاقزوگ فابریک آیسناخ» را که در زمینه تولید موتور سیکلت و وسایل نقلیه موتوری کوچک فعالیت داشت، با پرداخت مبلغی نه چندان هنگفت به مالکیت خود درآورد.

کارخانه فابریک آیسناخ، خوردوهای کوچک و ابتدایی تولید می کرد که دیکسی نام داشتند و بر پایه خودروی آستین 7 و تحت لیسانس شرکت موتور آستین ساخته می شدند. با مستقر شدن عوامل بی ام دبلیو در محل این کارخانه، کار تولید اتومبیل های دیکسی متوقف شد، اما ایده ای در ذهن راپ و همکارانش جرقه زد و آنها با کمک گرفتن از مجوز این کارخانه، تولید اتومبیل جدیدی را آغاز کردند و نخستین خودروی شرکت بی ام دبلیو با نسخه به روز شده دیکسی و به نام بی ام دبلیو – دیکسی 3 به بازار آمد.

دیکسی 3 یک موتور کوچک 4 سیلندری داشت که تنها 15 اسب بخار تولید می کرد اما همین میزان هم برای خبرساز شدن آن کافی بود. موتور دیکسی با آب خنک می شد و قادر بود با سرعت 75 کیلومتر در ساعت حرکت کند.

تا مدت ها تصویر دیکسی روی صفحه اول روزنامه های آن زمان به چشم می خورد. این اتومبیل بیش از آنچه که مسوولان شرکت بی ام دبلیو، تصور می کردند مورد استقبال قرار گرفت و 18 هزار دستگاه طی دو سال تولید و روانه بازار شدکه رقم قابل توجهی بود.

سال 1930 اصلاحاتی روی ساختار و بدنه دیکسی 3 صورت گرفت، سیستم ترمز آن بهبود داده شد و هر چهار چرخ، مجهز به سیستم ترمز شدند ودر قسمت هایی از بدنه نیز از فولاد استفاده کردند که باعث شد پایداری و استقامت اتومبیل بالا برود.

همان سال،دیکسی 3 در مسابقات اتومبیلرانی هم شرکت داده شد و توانست اولین موفقیت های خود را به دست آورد، پیروزی در مسابقات و تقاضای زیاد برای تولید دیکسی 3 باعث شد تا مهندسان شرکت بی ام دبلیو وارد مرحله جدیدی شده و فناوری ساخت این اتومبیل را گسترش داده و به سمت طراحی و تولید اتومبیل های اسپرت و مسابقه ای و لوکس پیش بروند.

100 کیلومتر در ساعت؛ رویای دست نیافتنی

اگر امروزه مبنای شتاب خودروها صفر تا 100 است، 80 سال پیش شتاب اولیه اتومبیل ها بر مبنای صفر تا 40 کیلومتر در نظر گرفته می شد، چرا که هیچ اتومبیلی ساخته نشده بود که عقربه سرعت شمارش به 100 برسد و تولید اتومبیلی با حداکثر سرعت 100 کیلومتر بر ساعت، برای خیلی از خودروسازان یک رویای دست نیافتنی محسوب می شد.

دیکسی 3 از نظر شتاب اولیه در آن زمان یکی از رکورددارها بود. این اولین خودروی بی ام دبلیو، شتاب صفر تا 40 کیلومتر بر ساعت را در 10 ثانیه به دست آورد و بی شک همین شتاب اولیه بود که برای این اتومبیل، پیروزی در مسابقات را به ارمغان آورد. به هر صورت، تولید دیکسی 3 آغاز یک رویا برای مهندسان شرکت بی ام دبلیو بود. تنها 3 سال بعد، بی ام دبلیو اولین اتومبیل 6 سیلندر خود را با نام بی ام دبلیو 303 به بازار عرضه کرد.

این خودرو، نمونه پیشرفته تری از دیکسی بود، با این تفاوت که موتور آن از 4 سیلندر به 6 سیلندر تغییر پیدا کرده بود، 30 اسب بخار قدرت داشت و حداکثر سرعتش حدود 100 کیلومتر در ساعت بود. این اولین بار بود که بی ام دبلیو، خودرویی ساخت که عقربه سرعت شمار آن به عدد 100 می رسید.

اگرچه استقبال از این خودرو هم به اندازه دیکسی 3 خوب بود اما برخلاف دیکسی که تولید بالایی داشت تنها تعداد 2300 دستگاه از این اتومبیل ساخته شد که امروزه تنها چند دستگاه از آن در دست کلکسیونرها می چرخد.

حالا مهندسان و طراحان شرکت بی ام دبلیو روی دور موفقیت افتاده بودند. آنها بی وقفه کار می کردند و خیلی زود مدل های دیگر بی ام دبلیو 315 و 319 تولید شدند که سرعتی بالغ بر 150 کیلومتر در ساعت داشتند.

این خودروها همچنین شرکت را در رده تولیدکنندگان خودروهای لوکس قرار دادند و تا مدت ها ظاهر کشیده این خودروها، عنوان پرافتخار «لوکس ترین خودرو در اروپا» را برای این شرکت به ارمغان آورد. حالا دیگر نام این شرکت بر سر زبان ها افتاده بود و از شهرت و جایگاه خوبی بین خودروسازان برخوردار شده بود و روز به روز به اوج نزدیکتر می شد.

فراز و نشیب های کمپانی بی ام دبلیو

بی ام دبلیو مانند هر شرکت موفق دیگری فراز و نشیب هایی در طول تاریخ خود داشته، گاه زمین خورده و دوباره بلند شضده و گاهی هم با خیال راحت موفقیت هایش را جشن گرفته است.

تا جنگ جهانی دوم، عمده تولیدات این شرکت را خودرو و موتورسیکلت تشکیل می داد.

در زمان جنگ برخلاف میل مدیران شرکت، بی ام دبلیو بار دیگر به تولید موتور هواپیما روی آورد و در کنارش، تولید موتورسیکلت را در برنامه کاری داشت اما تولید اتومبیل متوقف شده بود، تا سال 1945 و پایان جنگ، که بار دیگر تولید اتومبیل از سر گرفته شد اما به دلیل بمباران کارخانه در زمان جنگ، بخش خودروی شرکت با مشکلات مالی روبرو شد و اتومبیل های بی ام دبلیو که خودروهای لوکسی به حساب می آمدند برای کشوری که بعد از جنگ با ویرانی های بسیاری روبرو بود انتخاب خوبی نبود چون تقاضا بسیار کم بود و همین قضیه، شرکت بی ام دبلیو را با مشکلات جدی مالی روبرو کرد و سهامداران شرکت راهی نداشتند جز اینکه ریسک کرده و به کار تولید ادامه بدهند یا اینکه فعالیت کارخانه را معلق کنند.

آنها بالاخره تصمیم گرفتند به کار خود ادامه دهند اما برای ادامه دادن، حق تولید خودروی کوچک ایتالیایی به نام «ایزوایستا» را خریداری کردند که با توجه به شرایط بعد از جنگ این خودروی کوچک و ارزان قیمت طرفداران زیادی داشت.

تولید و فروش ایزوایستا طی هفت سال، بی ام دبلیو را از خطر ورشکستگی نجات داد و بی ام دبلیو مانند گذشته بار دیگر به روزهای اوجش بازگشت و چند سال بعد، برای ارتقای سطح کیفی اتومبیل هایش و دسترسی به دانش تولید تسمه تایم، کارخانه «هانس گلس» را خریداری کرد و سال 1994 هم گروه «روور» را که شامل برندهای روور، لندروور و ام جی بود به مالکیت خود درآورد اما این کار، برایش تنها ضرر و زیان هنگفتی به همراه داشت.

بعد از شش سال زیاندهی، بالاخره در سال 2000، بی ام دبلیو حق امتیاز این برندها را فروخت و در مقابل، حقوق مربوط به تولید رولزرویس را به دست آورد و همچنان تملک این کارخانه ها را در دست دارد.

از سال 1928، که اولین خودروی کوچک و ساده سوخت بی ام دبلیو یا همان دیکسی 3 رونمایی شد تاکنون، بیش از 300 مدل خودروی متنوع، پرقدرت و لوکس توسط این شرکت طراحی و تولید شده که هر کدام در جای خود هیاهویی بین اتومبیل دوستان برپا کردند.

اما خیلی از مهندسان خودروسازی بر این عقیده اند که دیکسی 3،اولین خودروی تولید شده با آرم بی ام دبلیو، هنوز هم یک شاهکار صنعتی و طلایی ترین دوران تاریخ بی ام دبلیو مربوط به همان سال های تولید دیکسی 3 می باشد.

این روزها بی ام دبلیو خودرویملی کشور آلمان شده و در کشورهای دیگر یک خودرویلوکس و گرانقیمت و اشرافی به حساب می آید و هیچ کجا از آن به عنوان تاکسی استفاده نمی شود. راحتی و ایمنی، به همراه طراحی زیبا و جذاب باعث شده تا درصد تولید به فروش بی ام دبلیو از 98 درصد در سال هم بگذرد و جزو یکی از پرفروش ترین خودروهای دنیا باشد.

در هر حال، شرکت بی ام دبلیو یکی از بهترین و برترین شرکت های دنیا به شمار می آید و این موضوع را بارها با ساخت مدل های زیبای خود به معرض نمایش گذاشته است، مدل هایی که هر کسی آرزوی داشتن یکی از آنها را در سر دارد.

تولید موتورسیکلت

در سال 1955 شرکت BMW به سراغ تولید ایزتا 250 رفت که یک موتورسیکلت بود. این موتورسیکلت تحت لیسانس یک کارخانه ایتالیایی به نام ایزو تولید می شد.

این موتور تک سیلندر، ظرفیتی معادل 245 سی سی داشت و نیروی محرکه ای معادل 12 اسب بخار در 5800 دور در دقیقه تولید می کرد و حداکثر سرعتی معادل 85 کیلومتر بر ساعت داشت. در طول 7 سال که ایزتا تولید می شد جمعا 161 هزار دستگاه از آن تولیدشد.

توقف تولید

شرکت بی ام دبلیو در تولید قطعات هواپیما در آلمان پیشتاز بود و شهرت بسیاری داشت، کارل راپ هم از این موضوع به شدت خوشحال بود و روزهای روشنی برای شرکت خود پیش بینی می کرد اما این خوشحالی چندان طولی نکشید؛ سال 1919 قطعنامه ای بین طرفین درگیر جنگ به امضا رسید.

با قطعنامه سال 1919 که به پیمان ورسای مشهور است جنگ جهانی اول رسما خاتمه یافت و با پایان جنگ و امضای این پیمان، کارخانه بی ام دبلیو مجبور شد تولید موتورهای هواپیمای جنگی را متوقف کند. راپ که حاضر نبود کارخانه اش را به همین راحتی از دست بدهد از این پس به ساختن موتور قایق و موتورسیکلت روی آورد، البته همچنان به طور پنهانی و به دلیل عشقی که به هواپیما داشت روی قطعات موتور پرنده های آهنی هم کار می کرد.

تا سال 1923، شرکت بی ام دبلیو به همین منوال تنها به ساخت قطعات موتور قایق و موتورسیکلت ادامه می داد و بعد تا سال 1928 مدتی هم روی سیستم ترمز قطارها و لوکوموتیوها کار کرد تا اینکه در این سال، شرکت بی ام دبلیو بار دیگر خط مشی اش را تغییر داد.

لوگوی بی ام دبلیو از کجا آمده؟

کارل فریدریش راپ که شیفته هواپیما بود با معرفی لوگوی خود در سال 1920 به نوعی سمبل هواپیماسازی تبدیل شد. شاید جالب باشد بدانید داستان آرم و لوگوی این شرکت عظیم خودروسازی چیست و این آرم و نشان زیبا از کجا آمده است.

کارل فریدریش راپ که به نوعی پایه گذار شرکت راپ موتور و شرکت بی ام دبلیو است از همان آغاز فعالیتش، به هواپیما و دانش و مهندسی آن علاقه زیادی داشت و سال های زیادی هم به تولید قطعات موتور هواپیما مشغول بود، برای همین گفته می شود که او مدت زیادی از زمان خود را در فرودگاه و با هواپیماها می گذراند.

سال 1919 با پایان جنگ جهانی اول، راپ مجبور شد از ساختن قطعات هواپیما دست بکشد ولی او که شیفته هواپیما بود با معرفی لوگوی خود در سال 1920، به نوعی سمبل هواپیما را به کارخانه جدید خود که حالا موتورسیکلت تولید می کرد و بعدها به شرکت خودروسازی تبدیل شد آورد.

در واقع این آرم دایره ای از شکل چرخش ملخ هواپیما الهام گرفته شده و ایده اولیه آن با نگاه کردن به ملخ گردان هواپیما به ذهن راپ رسیده، اما چرا سفید و آبی؟ در مورد رنگ سفید و آبی دو تفسیر وجوددارد، عده ای می گویند این رنگ ها یادآور آبی آسمان است که از لابلای پره های ملخ در حال چرخش دیده می شود ولی عقیده دیگر این است که رنگ سفید و آبی این دایره از پرچم بایرن آلمان گرفته شده که محل تولد شرکت بی ام دبلیو بود. راپ این آرم را اولین بار در سال 1920 معرفی کرد و در سال 1929 با آغاز فعالیت خط تولید خودر در شرکت بی ام دبلیو، این آرم، نشان رسمی شرکت شد.

با کارت اعتباری ماشینتو روشن کن!


حتما خودرو باز هایی که از اخبار روزانه ی خودرو با خبر هستند این آپشن جدید خودرو های “شرکت بی ام و” (bmw company) و مینی را شنیده اند. در ژانویه ی سال 2015 شرکت بی ام و و “مستر کارد” (master card) با یکدیگر در یک حرکت مشترک، دست به کار شدند و کارتی به خصوص برای خودرو های شرکت بی ام و و مینی، “کارت های اعتباری اختصاصی خودرو” صادر کردند. این کارت ها مانند کارت های اعتباری دیگر نبودند و ویژگی منحصر به فرد آنها این بود که می توانستید تمام هزینه های جانبی و مصرفی خودرو را با این کارت انجام دهید و دیگر احتیاج به صرف هزینه های بیشتر و متفرقه نباشد.

حال شاید با خود بگویید که دقیقا مزیت این کارت نسبت به کارت های اعتباری دیگری که مستقیما از بانک هستند چیست؟ در اینجا جواب سوال شما کاملا واضح است زیرا این کارت نه تنها یک کارت اعتباری برای خودروی شما به حساب می آید بلکه به عنوان یک ریموت و سویچ خودروی شما نیز استفاده میشود. قطعا آپشن جدید خودرو های به روز را که به عنوان key less start و یا استارت بدون کلید هست شنیده اید. این خودرو ها چیزی به عنوان سویچ که در مغزی وارد شود و سپس چرخانده شوند ندارند بلکه استارت انها به وسیله ی یک دکمه بوده و زمانی که سنسور های خودرو سوییچ اصلی را در نزدیکی بدنه و داخل خودرو تشخیص بدهند، با فشار دادن دکمه خودرو روشن می شود.
از مزیت های دیگر این کار هم میتوان به این اشاره نمود که شما میتوانید با داشتن این کارت از فروشگاه های معتبر و یا حتی نمایندگی اصلی خودرو خود، “لوازم یدکی و خدمات مورد نیاز خودرو” را با شرایط ویژه و قیمت مناسب دریافت کنید.

حال برای خودروی شما این مسئله نیز حل شده و دیگر هم نیاز به داشتن کلید نخواهید داشت و صرفا با داشتن این کارت می توانید درب خودرو را باز کرده و آن را روشن کنید. این کارت در 2800 وسیله ی نقلیه و 350000 کاربر در کشور های آلمان، استرالیا، آمریکا و انگلیس در حال استفاده هست و باز خورد خوبی نیز دریافت نموده.

این سیستم، ایده ای بسیار خلاقانه و به صرفه بوده و اگر هم در ایران آغاز شود، احتمال قوی به موفقیت خواهد رسید. چه بسا با راه اندازی این سیستم بسیاری از فروشگاه ها بتوانند فروش بالاتری داشته و یا برای صاحبان خودرو نیز بهتر و راحت تر باشد. البته متاسفانه اپشنی که در بالا درباره آن صحبت کردیم، خیلی در خودرو های ایرانی به کار نمیرود اما اگر برای شروع نیز بتوان این خدمات را از خودرو های وارداتی شروع کرد، پیش بینی می شود که بازار خوب و مقرون به صرفه ای داشته باشد.

«بی‌ام‌و» از نزدیک

هفته گذشته در کنفرانس مهندسی صنایع در شهر پلزن کشو چک حضور داشتم. یکی از برنامه‌های جانبی این همایش، بازدید از خط تولید کمپانی BMW در Regensburg آلمان بود؛ بازدید جالبی که قصد دارم به برخی از نکات آن اشاره کنم.
اولین نکته قابل توجه در این بازدید ابعاد بزرگ این کارخانه است؛ کارخانه‌ای با بیش از ۱٫۲ میلیون متر مربع مساحت و بیش از ۹۰۰۰ نفر نیروی انسانی. کارکنان از شهرهای دور و نزدیک برای کار به آنجا می‌آیند و غالبا از ۳۵ خط اتوبوس‌رانی درون شرکتی برای رساندن خودشان به محل کار استفاده می‌کنند.
نکته بعدی که کاملا این سازمان را از سایر مراکز تولیدی که تاکنون دیده بودم متمایز می‌کرد، آمادگی بالای آن برای بازدید بود. ۳ نفر راهنما با تسلط کامل به زبان انگلیسی که هرکدام مسئولیت یک تیم ۲۰ نفره از ما را برعهده گرفتند و ما را در مسیر ۲ ساعته بازدید راهنمایی می‌کردند. راهنماها ضمن دارا بودن غرور مخصوص آلمانی‌ها در تمامی لحظات بازدید آمادگی هر سوالی را داشتند.
بازدید با ارائه فیلم کوتاه و خوش‌ساختی از تاریخ BMW آغاز شد؛ چیزی که در بیشتر سازمان‌های ایرانی نایاب است.
بازدید ما کارگاه پرس (۸۰% اتواماسیون شده)، کارگاه بدنه (۹۸% اتوماسیون شده)، کارگاه رنگ (۱۰۰% اتوماسیون شده) و کارگاه مونتاژ (۴۰ % اتوماسیون شده) را شامل می‌شد.
ربات‌های خطوط تولید همگی توسط دو شرکت معتبر اروپایی طراحی وساخته شده بودند. ربات‌هایی کاملا انعطاف‌پذیر که با توجه به بارکد درج شده روی هر محصول عملکرد مناسب را اجرا می‌کردند و در نتیجه هر محصول روی خط تولید با محصول قبلی خود می‌توانست متفاوت باشد.
چرخش شغلی در BMW یک بحث نظری نبود، هر شخص می‌توانست پس انجام هر یک ساعت فعالیت بدنی مسئولیت خود را عوض کند. همچنین هر کارمند پس از سه ساعت باید چرخش شغلی داشته باشد.
ارگونومی به معنای واقعی در BMW دیده می‌شود؛ اتومبیل‌ها در قسمت مونتاژ ۵۰ سانتی‌متر از زمین بالاتر بودند تا کارکنان برای انجام امور نیازمند خم شدن بیش از حد نباشند. در محل‌های بتنی هرجا قرار بود کارکنان ایستاده کار کنند، کف کارخانه با چوب کف‌پوش شده بود تا حداقل فشار بر کمر و پای کارکنان وارد شود.
برای کارکنان خط مونتاژ صندلی‌های چرخ‌داری تعبیه شده بود که به بدنه ماشین متصل می‌شد و با این کار کارکنان نیازی به حرکت نداشتند. در جای‌جای خط تولید هم اتاق‌های استراحت وجود داشت که کارکنان می‌توانستند در زمان‌های استراحت روی مبل‌ها دراز بکشند یا فوتبال دستی بازی کنند.
برای سریع‌تر شدن تشخیص بچ‌های تولیدی روی آنها به جای شماره، عکس‌های بزرگی نصب شده بود تا کارکنان به جای جستجو برای عددی چند رقمی بتوانند بچ کالایی را که عکس خروس یا خوک یا گوسفند دارد، به راحتی پیدا کنند.
در پایان بازدید هم از بازدیدکنندگان با یک نوشیدنی گرم یا سرد پذیرایی شد. البته با تأکید از همه خواستند که هرکس یک عدد نوشیدنی بردارد!

چگونه مبتکر لذت بی‌پایان رانندگی از فناوری بلاک‌چین بهره می‌گیرد؟
کارخانه خودروسازی BMW برای تولید باطری‌های خودروهای لوکسش به فلز کبالت (Cobalt) نیاز دارد و در حال حاضر این فلز گران‌بها از درون معادن جمهوری کنگو توسط کودکان کار به دست می‌آید.

فقر و ضعف قوانین نظارتی ازجمله عواملی هستند که بسیاری از کودکان کنگویایی را مجبور به کار سخت در معادن کرده است و بااینکه تقاضای بسیاری برای کبالت در بازار وجود دارد اما درآمد بسیار ناچیزی نصیب این کودکان می‌شود.
آقای پوئنزجن به‌عنوان مدیر استارتآپ Circulor متولی این پروژه آزمایشی زنجیره‌بلوکی است. وی قبلاً در مصاحبه‌ای گفته است در این پروژه از بارکدهایی استفاده می‌شود که مسیر یک قطعه کبالت از زمان استخراج تا کارخانه‌ها را رهگیری می‌کند.
درواقع BMW با استفاده از امکانات فناوری بلاک‌چین می‌تواند دو هدف همزمان را دنبال کند که یکی اطمینان از داشتن کبالت‌های با اصالت و کیفیت مناسب برای باطری‌سازی است و دیگری حذف کودکان کار از چرخه استخراج این فلز است.
رابطه بین این دو هدف در اینجاست که بیشتر معادن غیرقانونی و بدون مجوز از کار کودکان استفاده می‌کنند و عمدتاً فلزات استخراج‌شده از همین معادن کیفیت کمتری دارد.
متأسفانه اطلاعات بیشتری از جانب استارتآپ Circulor و یا خود BMW منتشرنشده است تا بتوانیم جزئیات این پرونده را با دقت بیشتری موردبررسی قرار دهیم اما نکته‌ای که کاملاً آشکار است رقابت بین شرکت‌های خودروسازی مثل تویوتا، پورشه، مرسدس بنز و حالا BMW است که هرکدام تصمیم گرفته‌اند با به‌کارگیری فناوری بلاک‌چین، گوشه‌ای از دنیای آینده صنعت خودرو را بسازند.

چرا BMW می خرید!؟


در نوشته قبلیم گفته بودم که ماشین ما دچار اشکال شده بود و در واقع با گرفتن کلاچ، سیستم دنده به طور کامل خلاص نمی شد و در نتیجه دنده ها بسیار سخت و با صدا جا می افتادن. دنده عقب که میشه گفت در عمل از کار افتاده بود!

بنا به دلایلی ماشین رو در یک سراشیبیِ تند پارک کرده بودم و رفتم. اونجا هم چندین کافه وجود داشت و ماشین های مختلفی می اومدن، پارک می کردن و می رفتن. زمانی که برگشتم با یک صحنه خیلی بدی مواجه شدم. یک 206 پشت من به صورت میلیمتری پارک کرده بود. و متاسفانه یک BMW فک کنم مدل 650i گرن‌کوپه جلوی من با فاصله کم پارک کرده بود.

آقا واقعا چرا BMW می خرید؟؟

اگر ماشینم سالم بود یا خیابون شیب تندی نداشت، مسئله ای نبود. راحت در می آوردم. حالا شما تصور کنید من با چه استرسی توی اون شرایط باید ماشین رو در می آوردم. با یک فرمون که در نمی اومد. دنده عقب هم که جا نمی رفت! یکم رفتم جلو و بعد محکم و با زور زدم دنده عقب. صدای سایشش رو حتما تا حالا شنیدید. حالا دیگه نگاه مردم هم بش اضافه شده بود. خیلی بد بود خدایی.

البته خدا رو شکر بدون خون ریزی زودی در آوردمش. آخه راننده ناشی یا بدون اعتماد به نفسی نیستم. ولی تصور اینکه یه خط بیافته روش واقعا ترسناک بود.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

نظر دهید.

guest

نظر خود را در مورد این مقاله با بقیه در اشتراک بگذارید.

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
🍪 این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.